بعد از شروع ریزش اواخر مرداد سال 1399طی دو سال اخیر بازار بورس ایران در میان وعده های زیاد مسئولین همچنان اوضاع آشفته ای دارد که ادامه راه را برای سرمایه گذاران بسیار سخت کرده است، در این میان عدهای از کارشناسان ناامید و بیحوصله شده و نسبت به اتفاقاتی که بورس با آنها درگیر است، تمایلی به صحبت ندارند. حرفشان هم این است که در یک سالاخیر هرچه گفته و توصیهکردهاند، جدی گرفته نشده و از کنار انتقادها و توصیههایشان مسوولان سرسری عبور کردهاند، با اینحال عدهای دیگری از کارشناسان همچنان در تکاپو هستند تا به سیاستگذار اقتصادی اعلام کنند حال بورس بد است و اگر فکری به حال بهبود آن هرچه زودتر نشود، از آنچه که امروز با آن روبهرو است، بدتر هم خواهد شد.
رونق کسب و کارها از حرف تا عمل
نکته دیگر که قابلتوجه است، از این قرار است که این اتفاقات در بازار سرمایه در شرایطی در حال وقوع است که سیاستگذاران کشور مدام بر طبل سرمایهگذاری در کشور و ایجاد اشتغال و رونق کسبوکارها میکوبند، اما در واقعیت شرایط دیگری رقمخورده است؛ بیثباتی و فرار سرمایهگذاران. حال با توجه به این اتفاقات و فضایی که امروز بازار سرمایه و سرمایهگذاران در آن حضور دارند، بورس تا چه حد در بلندمدت میتواند با این رویه سیاستگذاری به مسیر خودش ادامه بدهد؟ کارشناسان بازار سرمایه در گفتوگو با روزنامه «دنیایاقتصاد» به این موضوع پرداختهاند. حرف مشترک آنها در صحبتهایشان ایجاد جذابیت برای بازار سرمایه است. آنها البته در عینحال به راه و روشهای سیاستگذاری در حوزه بازار سرمایه هم اشاره میکنند و انتقاداتی را نسبت به سیاستهای اقتصادی در پیش گرفتهشده، مطرح میکنند. آنها همچنین به جنبههای مختلف و اثرگذار بر وضعیت امروز بورس نور تابانده و از فرسایش و رکود بورس ابراز نگرانی کردهاند.
وقتی سطح تقاضا پایین باشد، بازار بورس دچار رکود میشود
شایان کرمی، کارشناس بازار سرمایه: وقتی قرار است درباره این موضوع صحبت شود که بازار سرمایه در اوضاع و احوال اقتصادی امروز کشور و سیاستگذاریها در قبال این بازار تا کجا میتواند به مسیر خود ادامه بدهد که باید به عوامل مختلفی اشاره کرد، اما برای اینکه خلاصه به این موضوع پرداخته شود و فقط به گوشهای از آنچه که بازار با آن درگیر است، اشاره شود، به موضوع روز یعنی عرضه خودرو در بورس و سیاستهایی که جذابیت را از بازار فراری دادهاند اشاره میکنیم. در حالحاضر خیلی از صنایع هستند که محصولاتشان در بورسکالا عرضه میشود. از جمله این صنایع میتوانیم به صنایع فلزی، پتروشیمی و سیمانی اشاره کنیم که این مورد آخر حدود یک سالی میشود که وارد بورسکالا شده است. سمت عرضه تولیدکنندههای این محصولات هستند اما در دسته خریداران مسلما دخالتهایی از سوی سیاستگذاران صورت میگیرد. این دخالتها اما خیلی بیجا هم نیستند. برای مثال در بحث سیمان موضوعی که وجود داشت این بود که قیمت سیمان بهصورت فضایی در حال بالا رفتن بود و هرکسی هم میتوانست این محصول را خریداری کند، اما در حالحاضر با توجه به محدودیتی که گذاشته شده است، فقط افرادی که سیستم موجودی انباری معرفی کردهاند و ورودی و خروجی مشخصی دارند، میتوانند خرید کنند، یا در حوزه محصولات پتروشیمی، سهمیه بهینیاب وجود دارد و آنهایی که سهمیه دارند و مصرفکننده واقعی هستند، میتوانند خرید کنند. این قوانین، قانونهای بدی نیستند، بلکه قانونهایی مثبت هستند و میتوانند عرضه و تقاضایی که در بورس وجود دارد را بنا بر آن چیزی که وجود دارد و نیاز مصرفکننده و عرضه تولیدکننده مدیریت کنند، اما شاید اینجا این مساله مطرح شود که دلالها را نمیتوانیم نادیده بگیریم که در مقابل این مساله باید گفت که همیشه تنوعسازی ابزارها میتواند برای مقابله با دلالها کار کنند، اما در بحث خودرو و عرضه آن در بورس که لغو شد، موضوعی که وجود داشت، این بود که تعداد کمی برای عرضه وجود داشت و بحث منطقیای هم بود، چراکه عرضه و تقاضا بالانس نبود، اما چرا شرکتهایی مثل ایرانخودرو و سایپا را اجازه نمیدهند که در بورس عرضه شوند؟ مساله این است که ذهنیتی در وزارت صمت دولت سیزدهم وجود دارد که میگوید ما چون در بحث تولیدمان فضای رقابتی در خودرو نداریم، پس چرا تقاضا حالت رقابتی بگیرد. شاید دیدگاه اشتباه نباشد اما موضوعی که وجود دارد این است که تا کی باید قیمت به شکلی باشد که هم تولیدکننده و هم مصرفکننده در حال آسیبدیدن باشند.
بعضا هم خیلی از دلالها از گپ قیمتی که بین بازار و کارخانه وجود دارد استفاده میکنند. این موضوع باعثشده است که نه مصرفکننده بهراحتی بتواند خرید خود را انجام بدهد و نه تولیدکننده بتواند با قیمت درست، محصولاتش را بفروشد. نکته دیگر این است که خودرو کالایی مصرفی بوده و با محصولات دیگر متفاوت است و به همیندلیل جا دارد که شرکتها خودروهایشان را در بورسکالا عرضه کنند. آن زمان حتی اگر این بحث مطرح شود که دلالها هم به میان میآیند، میتوان با استفاده از ابزارهایی که بورسکالا در اختیار دارد، با تنوعسازی و ایجاد آن ابزارها از دلالی در این ماجرا جلوگیری کرد. برای مثال یکی از این ایدهها، بحث سپردهکالایی روی خودروهای مختلف در سررسیدهای مختلف میتواند باشد که خود خودروهایی هم میتوانند محصولاتشان را پیشفروش بکنند.
به این صورت هم قیمت واقعی میشود و هم حالتهای مختلف پیشفروش در بازار شکل میگیرد. در این میان، یکی از این دلایلی که مشکلاتی در بورس و ماجرای عرضهها و ایجاد جذابیت در بازار ایجاد کرده، بحث عدمشناخت وزارت صمت نسبت به ابزارهای بورسکالا است. به واسطه سیاستگذاریها و رفتارهایی که امروز در بازار سرمایه در حال اتفاق افتادن است، بیانگیزگی و عدمایجاد جذابیت در بازار است. باید اشاره شود که افزایش نرخ بهره بینبانکی که میتواند هزینه مالی شرکتها را افزایش بدهد و اثر منفی در صورتهای مالی آنها بگذارد، اولین ریسکی است که بازار سرمایه و شرکتها با آن روبهرو هستند. ریسکی که باعثشده است بازار مانند گذشته جذابیت نداشته باشد و دچار فرآیند فرسایشی شود.
ریسک ناشی از نرخ های جهانی در کامودیتی ها
موضوع دوم ریسک ناشی از نرخهای جهانی در صنایع کامودیتیمحور بوده است. در این چند وقت افتی را در بازارهای جهانی داشتهایم و همچنین افزایش نرخ بهره و بحث نقدینگی هم وجود داشتهاند. جدای از آن فضای اعتمادی که باید در بازار وجود داشته باشد تا نقدینگی به آن وارد شود، امروز شاهد عدمجذابیت سرمایهگذاری هم هستیم. وقتی که کامودیتیها شرایط جالبی ندارند، هزینه بهره بالا میرود و دولت سیزدهم هم آن حمایتهایی که باید انجام میداده را انجام نداده و هزینههایی که به شرکتها تحمیل شده، باعثشده که جذابیتهای سرمایهگذاری مانند گذشته در بازار وجود نداشته باشد. از طرفی نرخ ارز هم حالتی پیدا کرده که یک شیب ملایم صعودی به خودش گرفته است، هرچند که بانک مرکزی تا به امروز موفق به کنترل آن شده است، اما در مجموع این عوامل باعثشده است که بازار سرمایه از جذابیت سرمایهگذاری بهرهمند نباشد و نقدینگی از بازار خارج شود، در نتیجه بازاری هم که در آن تقاضا نباشد، مسلما همراه با افت فرسایشی و نهایتا رکود میشود. با تمام این مسائل سیاستگذاران اگر میخواهند به فکر جذب سرمایهگذاری در کشور و رونق کسبوکارها باشند، باید به این نکته توجه داشته باشند که لازمه امروز بازار اضافهکردن یک عامل جذاب است.
ناهماهنگیهای اقتصادی؛ عامل فرسایش بورس
سلمان نصیرزاده، کارشناس بازار سرمایه: دخالتها، بلای جان امروز بازار سرمایه شدهاند. عدمایجاد جذابیت و متناقضبودن حرف و عمل مسوولان در برخورد با بازار سرمایه هم از دیگر موضوعاتی است که بورس را دچار فرسایش و رکود میکنند. برای مثال در صنعتهای زیرساختی نظیر نیروگاهها، قیمتگذاری دستوری بلای جانشان شده و سرمایهگذاریهای جدید را توجیهناپذیر کرده است. این رویه اقتصادی در تیم اقتصادی دولت سیزدهم، صنایع بالادست را هم درگیر کرده است. برای نمونه صنعت فولاد بعد از ۶سال در صدر رشد تولید در سطح جهانی با کاهش تولید به دلیل مشکلات زیرساختی نظیر قطع برق و گاز مواجه شده و همین موضوع سطح تولید و توسعه را متوقف کرده است. از طرف دیگر مکانیزم تقاضا زنجیره تولید فولاد را متوقف کرده است، بهنحویکه کاهش سطح تولید باعثشده بالغ بر ۲میلیارد دلار موجودی سنگآهن روی دست معدنکارها باقی بماند یا در بحث اعمال قوانین بدونپشتوانه در شرایط رکود تقاضای داخلی و در اوج قیمتهای جهانی اوایل سال، محدودیتهای صادراتی اعمال شد که درآمد ارزی بالقوهای را از صنعت و سهامدار گرفت و بعد از افت قیمتهای جهانی و شکلگیری رکود تقاضای جهانی این محدودیتها برداشته شد.
متاسفانه در رابطه با سیاستگذاریهای اشتباه و ناهماهنگیهای اقتصادی، نمونههای زیادی در فضای اقتصادی امروز کشور وجود دارد. از نحوه حذف ارز ترجیحی در صنایع تحتتاثیر بگیرید تا دخالت در مکانیزم قیمتگذاری در بورسکالا و یا شکاف قیمتی نرخ نیما و بازار آزاد که تولیدکننده را تضعیف و تقاضای دلالی، قاچاق و کمفروشی را توسعه داده است. مجموع این موضوعات باعثشده است که بورس به مرور دچار فرسایش و بعد از مدتی هم اسیر رکود شود.
منبع: ریسک نیوز